قال على ( عليه السلام ) :
فى سَعَةِ الاَْخْلاقِ كُنُوزُ الاَْرْزاقِ ( ميزان الحكمة ، باب 1114 ، حديث 5077 ، جلد سوم ، صفحه 151 )
اخلاق خوش كليد گنج هاى روزى است .
شرح و تفسير
هنگامى كه به بحث پيرامون صفت « حُسن خُلق » در تفسير اخلاق در قرآن ، جلد 3 ، صفحه 135 رسيديم ، دامنه اين بحث را بسيار گسترده يافتيم و على رغم مطالعات قبلى پيرامون اين موضوع ، تعبيراتى در قرآن و احاديث يافتيم كه در كمتر مسأله اى ديده مى شود !
به عبارت ساده تر ، حسن خلق ، خوشرويى ، ادب ، برخورد مناسب با مردم ، از اساسى ترين مسايل اسلام است . روايات زياد با تعبيرات كم نظير و تأكيدات فراوان نشان مى دهد كه پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) اهميّت بسيار زيادى براى حُسن خُلق قايل بوده است . متأسّفانه در ميان گروهى از مسلمانان يا به اين مسأله اهميّت داده نمى شود ، يا بر خلاف آن عمل مى شود تا آن جا كه بعضى خيال مى كنند كه آدم خوب بايد عبوس ، ترشرو ، خشن ، خشك و بداخلاق باشد ! در حالى كه اين اشتباه بزرگى است .
در واقع آنچه در اين روايت آمده يكى از فوايد دنيوى اخلاق خوش است . تجربه نشان داده كسانى كه اخلاق خوشى داشته اند ، كار و زندگى آن ها هم رونق داشته است. چهل سال قبل آمارى از رونق كسب و كار برخى از كسبه ديدم كه طبق آن آمار ، كسبه خوش اخلاق 70% و كسبه بداخلاق 30% موفّق بودند ؛ يعنى سهم خوش اخلافى 40% است ! چرا كه حسن خلق مردم را به سوى خود مى كشاند و اخلاق بد دافعه دارد .
همه مسلمانان مخصوصاً كسانى كه با مردم برخورد بيش ترى دارند بايد اخلاقى نيكو داشته باشند ، كه اخلاق خوش هم جامعه را آباد مى سازد و هم باعث طول عمر مى شود ، چنانكه در حديث آمده است : اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ يَعْمُرانِ الدّيارَ وَ يَزيدانِ فِى الاَْعْمارِ (ميزان الحكمة ، باب 1114 ، حديث 5077 ، جلد سوم ، صفحه 151 )
سؤال : چرا حسن خلق باعث وسعت روزى مى شود ؟
پاسخ : در مثال فوق مشترى زمانى از يك كاسب جنس مى خرد كه به او اعتماد كند . اگر نسبت به كاسب مشكوك و بدبين باشد از او فرار مى كند . بنابراين كاسب بايد اعتماد مشترى را جلب كند و يكى از طرق جلب اعتماد برخورد خوب است . مشترى حسن خلق فروشنده را به حساب درستى و امانت و صداقت و اعتماد او مى گذارد .
شخصى نقل مى كرد كه براى معالجه به يكى از كشورهاى غربى رفته بودم ، پس از پايان معالجه و پذيرايى بسيار شايسته ، درخواست صورت حساب كردم ، آن ها در كمال ادب و احترام گفتند : در اين باره عجله نكنيد ، شما به سلامت به ايران بازگرديد ، آن گاه ما صورت حساب را براى شما ارسال مى كنيم و شما هزينه بيمارستان را سر فرصت به شماره حسابى كه درون آن نامه است ارسال داريد !
در مقابل ، بيمارستان هايى در كشور اسلامى ما وجود دارد كه تا پول نگيرند ، بيمار را اساساً پذيرش نمی کنند ! اين كجا و آن كجا ؟
متأسّفانه آنچه را حضرت على ( عليه السلام )نسبت به آن بيمناك بود ـ سبقت ديگران در عمل به اسلام ـ در برخى از امور تحقّق يافته است .