ســـلام مــن بــه مـحـرم، مـحـرم گــــل زهــرا

                                            بـه لطـمه‌هـای ملائـک بـه مــاتـم گــل زهـرا

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه تشنـگی عـجـیـبـش

                                            بـه بـوی سیـب زمـینِ غـم و حـسین غریـبش

سلام من بـه محـرم بـه غصـه و غــم مـهـدی

                                            به چشم کاسه ی خون و به شال ماتم مـهـدی

سـلام من بــه مـحـرم بـه کـربـلا و جـلالــش

                                            به لحظه های پـرازحزن غرق درد و ملامش

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه حـال خستـه زیـنـب

بـه بــی نـهــایــت داغ دل شـکــستــه زیـنـب

سلام من به محرم به دست ومشک ابوالفضل

                                            بـه نـا امیـدی سقـا بـه سـوز اشـک ابوالفضل

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه قــد و قـامـت اکـبـر

                                            بـه کـام خـشک اذان گـوی زیـر نـیزه و خنجر

سلام من به محرم به دسـت و بـازوی قـاسم

                                            به شوق شهد شهادت حنـای گـیـسـوی قـاسم

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه گـاهـواره‌ی اصـغـر

                                           به اشک خجلت شاه و گـلـوی پـاره‌ی اصـغـر

سـلام مـن بـه مـحـرم به اضـطـراب سـکـیـنـه

                                           بـه آن مـلـیـکـه، کـه رویش ندیده چشم مدینه

سـلام مـن بـه مـحـرم بـه عـاشـقـی زهـیـرش

                                          بـه بـازگـشـتـن حُر و عروج خـتـم به خیرش

سلام من بـه محرم بـه مسـلـم و به حـبـیـبش

                                          به رو سپیدی جوُن و به بوی عطر عجیـبـش

سلام من بـه محرم بـه زنگ مـحـمـل زیـنـب

                                         بــه پـاره، پـاره تــن بــی سـر مـقـابـل زیـنـب

سلام من به محـرم به شـور و حـال عیـانـش

                                         سلام من به حسـیـن و به اشک سینه زنـانش

آداب ماه محرم

1- سزاوار است كه حال دوستان آل محمد صل الله عليه و آله در دهه اول محرم تغيير نموده و در دل و سيماى خود، آثار اندوه و درد اين مصيبتهاى بزرگ را آشكار نمايند.
2- خوب است كه مقدارى از لذائذ زندگى را كه از خوردن و نوشيدن و حتى خوابيدن و گفتن به دست مى آيد، ترك نمايند و مانند كسى باشند كه پدر يا فرزند خود را از دست داده است .
3- خوب است كه روز تاسوعا و عاشورا، ديدار با برادران دينى را ترك كرده و آن روز را روز گريه و اندوه خود قرار دهند.
4- مستحب است كه در دهه اول محرم ، هر روز امام حسين عليه السلام را با زيارت عاشورا زيارت نمايند.
5- سزاوار است كه اگر مى توانند مراسم عزادارى آن حضرت را در منزل خود با نيتى خالص بر پا نمايند و اگر نمى توانند در مساجد يا منازل دوستانش به برپايى اين مراسم كمك كنند.
6- شايسته است كه هر روز مقدارى از اوقات خود را در مكانهاى عمومى به عزادارى بپردازد.
7- مستحب است كه در آخر روز عاشورا، زيارت تسليت را بخوانند.
8- يكى از اعمال مهم دهه اول ، دعاى اول ماه است و براى اينكه اول اين ماه ، اول سال بوده و از طرف ديگر دعاهاى قبل از وقت نيز تاءثير خاصى در برآورده شدن حاجات و رسيدن به امور مهم دارد؛ اين دعا تاءثير زيادى در سلامتى و دورى از آفات دينى و دنيايى آن سال و بهبودى حال و به دست آوردن نيكيها دارد.
9- بهتر است كه در شب اول ، بعضى از نمازهايى را كه در اين شب وارد شده به مقدار حال و توانايى خود بخواند؛ حداقل دو ركعت نمازى را كه شامل حمد و يازده بار قل هو اللّه احد است را بخواند. بعد از آن ، دعايى را كه پيامبر صل الله عليه و آله بعد از اين نماز خوانده است و در كتاب اقبال نقل شده را بخواند و فرداى آن روز را روزه بگيرد. در روايت آمده است كسى كه چنين عملى را انجام بدهد مانند كسى است كه به مدت يك سال كارهاى خوب انجام داده و تا سال آينده محفوظ خواهد بود.
10- مستحب است كه روز سوم را روزه بگيرد. در روايت آمده است : حضرت يوسف عليه السلام در اين روز از چاه خارج شد. و اگر كسى اين روز را روزه بگيرد، خداوند مشكل او را برطرف نموده و سختيها را بر او آسان مى نمايد.
11- روايت شده است : مستحب است كه انسان تمام ماه را روزه بگيرد. و در مورد روزه روز تاسوعا و عاشورا روايت مخصوص داريم ، اما احتياط اين است كه روز عاشورا را روزه نگيرد ولى از خوردن و آشاميدن تا عصر خوددارى نمايد و آنگاه چيزى بخورد يا بياشامد؛ به جهت اين كه امام حسين عليه السلام و ياران حضرت در عصر از غصه هاى اين دنياى پست رهايى يافتند.
12- از كارهايى مثل سرمه كشيدن و غير آن ، بهتر است پرهيز شود.
13- مستحب است كه شب عاشورا تا صبح پيش قبر امام حسين عليه السلام بماند.
14- از شيخ مفيد رحمة اللّه روايت شده است كه شب بيست و يكم محرم ، شب زفاف سرور تمام زنان جهان حضرت فاطمه عليه السلام است و به همين جهت روزه آن روز مستحب مى باشد.
15- مستحب است كه در آخر ماه محرم محاسبه نفس ، استغفار و دعا براى اصلاح حال ، صورت پذيرد.
 

هزار و یک چرا

۶ چرا ارث زن ، نصف مرد است ؟

زیرا زنان هم مهر و هم نفقه را می گیرند درحالی که مردان هم باید مهر زنان را بدهند و هم نفقه ی آن ها را .

امام صادق (ع) می فرماید :

زیرا بر مردان نفقه و عالقه و جهاد و غیر آن ها واجب است لذا خداوند سهم آنان را از ارث دو سهم و سهم زنان را از ارث یک سهم قرار داده است . ( عشرون سوالاً و شبهة حول المراة ، ص 53-54 )

ارث زن در همه جا نصف مرد نیست . گاه ارث زن و مرد مساوی است . مثل پدر و مادر و هم چنین خواهر و برادر مادری انسان .

از طرف دیگر ذات اقدس اله اگر در جایی ارث مرد را بیشتر از زن قرار داد ، در بخش های دیگر ، مرد را مسئول امور مالی قرار داد و حقوقی را از طرف زن بر مرد واجب گردانید . ( آیت الله جوادی از ره توشه ص 239 سال 1380 )

علت آن که ارث مرد دو برابر زن است چون وظایفی بر عهده مردان گذارده شد که با توجه به آن نیمی از درآمد مردان عملاً خرج زنان می شود در حا لی که بر عهده زنان چیزی گذارده نشده است . مرد باید هزینه زندگی همسر خود را طبق نیازمندی او از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد ، و هزینه زندگی فرزندان خردسال نیز بر عهده ی اوست در حالی که بر عهده زنان چیزی نیست . بنابراین یک زن می تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند درحالی که مرد ناچار است آن را برای خود و همسر و فرزندان خرج نماید و نتیجه ی آن عملاً چنین می شود که نیمی از درآمد مرد برای زن خرج می شود و نیمی برای خودش ، در حالی که سهم زن همچنان به حال خود باقی می ماند . ( تفسیر نمونه ج 3 ص 290 )

امام صادق (ع) می فرمایند :زیرا برای زن صداق قرار داده شده ( لذا از این راه جبران می شود ) .

امام رضا (ع) می فرماید : زیرا هنگامی که زن ازدواج کرد مهریه و صداق می گیرد ولی مرد باید مهریه و صداق بدهد .

امام صادق (ع) می فرماید : زیرا بر مردان عاقله و نفقه و جهاد و ... است لذا آن ها دو سهم زنان که نه بر آن ها عاقله است نه نفقه و نه جهاد یک سهم برایشان قرار داده شده است . ( علل الشرایع ص 570 )

در غذای جسم سختگیرند اما ...

امام حسن (ع) می فرماید :

عجب دارم از آن ها که به غذای جسم خود می اندیشند اما به غذای روح خود نمی اندیشند ، خوراک ناراحت کننده از شکم دور می دارند اما قلب خود را با مطالب هلاکت زا آکنده می کنند .

شرح کوتاه

همانطور که پیشوای بزرگ ما فرموده مردم معمولا در غذای جسمانی خود سختگیرند و جز در پرتو نور چراغ دست به سفره نمی برند ، جز با چشم باز لقمه نمی خورند ، از غذاهای مشکوک می پرهیزند ، و بعضی هزار گونه نکات بهداشتی را در تغذیه جسم رعایت می کنند .

اما در غذای جان ، با چشم بسته ، در لابلای ظلمت های بی خبری ، هر گونه غذای فکری مشکوکی را در درون جان خود می ریزند ، گفتار دوستان نامناسب ، مطبوعات بد آموز ، تبلیغات مشکوک یا مسموم ! همه را به آسانی می پذیرند و این جای بسیار شگفتی است .

آرزوهاى طولانى !

قال على ( عليه السلام ) :

ما اَطالَ اَحَدٌ الاَْمَلَ اِلاّ نَسِىَ الاَْجَلَ و اَساءَ الْعَمَلَ (غرر الحكم و درر الكلم ، جلد 6 ، صفحه 101 ، حديث 9676 )

هيچ انسانى آرزوهاى خود را طولانى نمى كند ، مگر اين كه مرگ را فراموش مى كند و اعمال او بد مى شود .

 شرح و تفسير

آرى آرزوهاى دور و دراز ، انسان را گرفتار سوء رفتار و قبح اعمال مى كند . در زبان عرب دو لغت به معناى اميد و آرزوست ; يكى « رجاء » و ديگرى « أمَل » است ، اوّلى بار مثبت دارد و منظور از آن اميد و آرزوى سازنده است ، ولى « اَمَل » گاه بار منفى دارد و به معنى آرزوهاى غيرسازنده است . ظاهراً در فارسى « اميد » معادل « رجاء » و « آرزو » معادل « امل » است . حضرت على ( عليه السلام ) در اين روايت پرمعنى به يكى از جنبه هاى منفى « أمل » مى پردازد و تأثير سوء آن را در اعمال انسان گوشزد مى نمايد .

سؤال : راستى چرا « آرزوهاى طولانى » اين قدر بد است ؟

پاسخ : خاصيّت زرق و برق مادّى دنيا اين است كه از دور جاذبه قوى دارد ، امّا وقتى انسان به نزديك آن مى رسد به آن عادت مى كند و جاذبه خود را از دست مى دهد . مانند موادّ مخدّر كه افراد قبل از رسيدن به آن برايشان جاذبه دارد ، امّا وقتى معتاد شدند ديگر جذبه اى براى آن ها ندارد . و بايد مرتّباً مقدار آن را افزايش دهند تا در كام مرگ فرو روند .

شخصى كه اجاره نشين است و از مشكلات آن رنج مى برد آرزو مى كند كه خانه اى ملكى ، هر چند كوچك نصيبش شود و اين برايش فوق العاده جاذبه دارد ، امّا هنگامى كه به آن مى رسد ، پس از مدّت كوتاهى برايش عادى مى شود و آرزوى خانه اى بزرگ تر با امكانات بيش تر مى كند ، امّا به آن هم قانع نيست و هر روز در فكر منزل مرفّه ترى است .

هفت اقليم ار بگيرد پادشاه *** همچنان در بند اقليمى دگر !

بنابراين آرزوها مرز و پايانى ندارد ، بدين جهت اگر انسان بخواهد به آرزوهاى خويش برسد بايد تمام نيرويش را صرف رسيدن به آن نمايد و طبيعى است كه ديگر وقت و نيرويى ندارد كه صرف جهان آخرت نمايد . بدين جهت در احاديث معصومين آرزوهاى طولانى مذمّت گرديده و موجب فراموش كردن آخرت شمرده شده است(در روايتى از امام على ( عليه السلام ) مى خوانيم : « طُولُ الاَْمَلِ يُنْسِى الاْخِرَةَ ، آرزوهاى طولانى سبب فراموشى آخرت است » . " اخلاق در قرآن، جلد سوم ، صفحه 188 " ) .

اين مطلب را نيز در نظر داشته باشيم كه زيادى نعمت ، كه معمولا آرزوهاى طولانى در راستاى تحصيل آن است ، در بسيارى از موارد مايه بدبختى است ! حضرت رسول ( صلى الله عليه وآله ) از بيابانى عبور مى كردند ، فرمود : برويد مقدارى شير بياوريد و پول آن را هم به صاحب حيوان بدهيد . صاحب آن حيوان از دادن شير به پيامبر( صلى الله عليه وآله ) امتناع ورزيد ! پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) دعا كرد كه اموالش زياد شود ! از آن جا گذشتند و به شبان ديگرى رسيدند و همان تقاضا را مطرح كردند . آن شبان ادب كرد و به سرعت مقدارى شير در اختيار پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) و همراهان قرار داد . حضرت دست به دعا برداشت و فرمود : خدايا ! به اندازه كفاف و عفاف به او نعمت ارزانى دار ! اصحاب از تفاوت اين دو دعا ، براى آن دو نفر پرسيدند ؟ حضرت فرمود : زيادى نعمت براى شخص اوّل مايه رنج و عذاب است ( بحار الانوار ، جلد 69 ، صفحه 61 ، حديث 4 ) .