نماز در اول وقت

سئوال : بعضی از دانشمندان برای اثبات فضیلت نماز در اول وقت ، گفته اند که در این وقت امام زمان (ع) نماز می خواند و کسانیکه در این موقع نماز بخوانند به برکت نماز امام (ع) مقبول درگاه خدواند خواهد شد ، از طرفی می دانیم که اوقات و افق ها با هم بسیار متفاوت است و چه بسا در یک کشور چندین افق و جود دارد ، چه برسد به تمام کشورهای روی زمین ، در این صورت نماز افراد همان نقطه ای که امام زمان (ع) در آن نماز می خواند با نماز امام تطبیق می کند نه همه افراد ، این موضوع را چگونه می توان حل کرد ؟

پاسخ : کسانی که به این استدلال برای اثبات فضیلت نماز اول وقت دست زده اند منظورشان این بوده که نمازهایی که در اول وقت خوانده می شود وجه مشترکی با نماز امام (ع) دارند ، زیرا نماز آن حضرت نیز در اول وقت خوانده می شود و به برکت همین وجه مشترک ، نماز های دیگران نیز در درگاه خدا فضیلت پیدا می کند ، و البته اختلاف افق ها تاثیری در این موضوع ندارد ، و به عبارت دیگر منظور انجام نماز ها در یک زمان واحد نیست بلکه منظور اتحاد در یک عنوان واحد یعنی ادای نماز در اول وقت است ؛ منتها هر کسی بر حسب افق خودش .

پرسش ها و پاسخ های مذهبی ج 4 ص 99

قصص القرآن

توبه نصوح

نصوح مردی بی ریش و مانند زنان بوده و در یکی از حمام های زنانه کارگری می کرده و دلاکی زنان را به عهده داشته است .او به اندازه ای چابک و تردست بوده که همه زن ها مایل بوده اند کارشان را او عهده دار شود ، کم کم آوازه نصوح به گوش دختر پادشاه وقت رسید ، و دوست داشت که وی را از نزدیک ببیند ، به دنبالش فرستاد و حاضرش کردند ، همین که دختر پادشاه وضعش را دید پسندید و شب او را نزد خود نگه داشت ، روز بعد دستور داد حمامی را خلوت کنند و از ورود افراد متفرقه به آن جا جلوگیری کنند . پس نصوح را به همراه خود به حمام برد، دختر پادشاه تنضیف و شست و شوی خود را به نصوح محول کرد ، از قضا دانه ی گران بهایی از دختر پادشاه در آن حمام مفقود شد ، از این امر ، دختر پادشاه در غضب شد و به دو تن از خواص فرمان داد که همه ی کارگران را بازرسی بدنی کنند ، تا بلکه آن دانه پیدا شود . طبق این دستور مامورین ، کارگران را یکی بعد از دیگری مورد بازدید خود قرار دادند ، همین که نوبت به نصوح رسید ، با این که بیچاره خبری از دانه نداشت ، ولی از این جهت که می دانست بازرسی بدنی مامورین سرانجام کارش را به رسوایی می کشاند ، حضر نمی شد بازرسی بدنی شود ، لذا به هر طرفی که مامورین می رفتند تادستگیرش کنند او به طرف دیگر فرار می کرد و این عمل او آن طور نشان می داد که او دانه را ربوده است و از این نظر مامورین برای دستگیری او اهمیت بیشتری قائل بودند ، نصوح هم چون تنها راه نجات را این دید که خود را در میان خزانه حمام پنهان کند ، ناچار خودش را به داخل خزانه رسانید و همین که دید مامورین برای گرفتنش به خزانه وارد شدند و فهمید که دیگر کارش از کار گذشته است و الان است که رسوا شود ، به خدای متعال متوسل شد و از روی اخلاص توبه کرد و دست حاجت به درگاه الهی دراز نمود و از او خواست که از این غم و رسوایی نجاتش دهد .

به مجرد این که نصوح حال توبه پیدا کرد ، ناگهان از بیرون حمام صدایی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید چون دانه پیدا شد ! پس ، از او دست کشیدند و نصوح خسته و نالان شکر الهی را به جای آورد و از خدممت دختر مرخص شد و به خانه خود رفت و هر اندازه مالی که از این گناه کسب کرده بود راه بین فقرا قسمت کرد و چون اهالی شهر از او دست بردار نبودند ، دیگر نمی توانست در آن شهر بماند .

از طرفی هم نمی توانست راز خودش را به کسی اظهار کند ، ناچار از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسخی آن شهر بود سکونت اختیار کرد و به عبادت خدا مشغول شد .

بعضی گفته اند آیه 8 سوره تحریم  « تُوبُوا اِلَی اللهِ توبةً نَصُوحاَ » اشاره به توبه چنین شخصی دارد .

هزار و یک چرا

۳ چرا قرآن زنان را به عنوان لباس مردان و مردان را به عنوان لباس زنان قرار داده است ؟

عللی دارد من جمله :

1- لباس باید در طرح و رنگ و جنس ، مناسب انسان باشد ، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیت انسان باشد .

2- دوری از لباس ، مایه ی رسوایی است دوری از ادواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان می گردد .

3- انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند ، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید .

4- در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده می شود ، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند .

تفسیر نور ج 1 ص 295

بعض از علل دیگر عبارتند از :

1- لباس برای انسان ویژگی دارد و نیاز مبرم انسان را به لباس همانند ازدوج معرفی می نماید آن هم ازدواج که نصف ( یکدست لباس ) برای مرد و نصف (یکدست لباس ) برای زن و هر دو نیازمند لباس و نیازمند یکدیگر هستند .

2- لباس آلوده پوشنده را آلوده می کند .

3- وجود لباس برای مرد تن دیگری را نمی رساند یا زن را دو نفره نشان نمی دهد یعنی زن و شوهر باید حکم دو روح در یک تن را داشته باشند .

4- مرد باید عیب پوش زن و زن باید عیب پوش مرد باشد چنانکه لباس عیب پوش است

5- این که مرد لباس زن و زن لباس مرد یعنی کدام مردی لباس خدمتکار پوشد و کدام زنی لباس نوکر ؟پس مرد حق ندارد به چشم کلفتی به زن و زن هم حق ندارد به چشم نوکری به مرد نگاه کند .

6- محرم اسرار و نزدیک ترین پیز باید برای مرد زنش و برای زن مردش باشد و لباس است که محرم داخل خود می باشد .

7- در انتخاب لباس دقت می شود پس در انتخاب همسر هم باید دقت شود .

8- همان طور که لباس در همه حال مانند خوشی و ناراحتی با انسان است زن و مرد هم در همه حال باید با هم باشند .

9- زیبایی لباس را هم مرد دوست دارد و هم زن .

10- لباس هم سر را می پوشاند و هم بدن را و کسی بر آن نمی نشیند و پا بر آن نمی گذارد پس زن و شور نباید یکدیگر را تحقیر کنند .

11- همان طور که انواع لباس ها دارای زیبندگی هستند زنان و مردان هم چنین هستند

12- همان گونه که در قصه ی حضرت یوسف لباس او نقش های مختلفی داشت (خون آلوده کردن آن و پاره پاره شده آن توسط زلیخا و بینا کردن چشم یعقوب ) زن و مرد هم نسبت به یکدیگر مانند لباس نقش های مختلفی دارند .

ازدواج مکتب انسان سازی ج 1 ص 139

چگونه در حال نماز توجه به سائل داشت

سوال :  در حالات امیر المومنین علی (ع) میخوانیم که یک وقت در موقع نماز آنقدر غرق در عبادت و توجه به خدا بود که پیکان از پای مبارکش بیرون آوردند و متوجه نشد ؛ ولی در حالات آن حضزت می خوانیم که روزی در حال نماز توجه به حال فقیر و سائل نمود و انگشتر به او بخشید ؛ این دو حالت چگونه با هم جمع می شوند ؟

پاسخ : باید توجه داشت که میان « خارج کردن پیکان از بدن » و « بخشیدن انگشتر به فقیر » تفاوت بسیاری است ؛ زیرا خارج کردن پیکان از بدن صرفا جنبه شخصی و جسمی دارد و از مقام توجه کامل به خداوند و غرق شدن در ذات او دور است . ولی توجه به حال بنده ی فقیر و محرومی که در مسجد پیغمبر اسلام (ص) ناله مظلومانه سر داده و استرحام می کند ؛ یک عمل خدایی و قربی است و با توجه به خدا تناسب دارد .

در حقیقت او توجه به خود نداشت ؛ در حالی که توجه به حال بینوا توجه به خود نیست ؛ بلکه توجه به خداست !

به عبارت دیگر : کمک به خلق خدا و مستمندان و  فقیران ؛ خود یکی از عبادات بزرگ است و با نماز که آن هم عبادتی است بس بزرگ ؛ سنخیت کامل دارد ؛ بنابراین جای تعجب نیست که ناله سوزان و نافذ آن فقیر محروم و استرحام اودر برابر مسلمانان ؛ دل آگاه علی (ع) را هنگام نماز متوجه خود سازد و در ضمن آن عبادت ؛ عبادت دیگری که هر دو برای خدا و جلب رضایت و خشنودی او بوده است انجام دهد ؛ حتی این عمل به قدری شایسته و ارزنده بود که آیه ی زیر درباره ی آن نازل گردید .

سوره مائده آیه 55 « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ »

آخرین دغدغه های امام خمینی

برتری ملت ایران در عصر حاضر

من با جرات مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله (ص) و کوفه و عراق در عهد امیر المومنین  و حسین بن علی (صلوات الله و سلامه علیهما ) می باشند .

وصیت نامه سیاسی الهی امام – صحیفه نور جلد 21 – صفحه 411

 

خصوصیات نمازگزاران واقعی از نظر قرآن

صفات نمازگزاران را قرآن چنین بیان فرموده است :

1-   در به جاب آوردن نماز مداومت می ورزند

2-   در اموالشان حقوقی معین برای بینوایان و محرومین است

3-   کسانی که روز جزا و پاداش را باور دارند

4-   کسانی که از عذاب پروردگارسان ترسانند

5-   کسانی که دامان خود را از شهوترانی پاک نگاه می دارند

6-   آنان که نماز خود را با تمام شرایط و حضورت قلب به جا می آورند

7-   منافع مادی و زندگی آنان را از یاد خدا و اقامه نماز باز نمی دارد

8-   یاد خداوند از هر چیز و هر کاری برای آن ها مهمتر است

9-   در هر حال و شرایطی از سلامتی و بیماری و مسافرت و غیره نماز را ترک نمی کنند

10-  در اقامه نماز سهل انگاری نمی کنند و آن را به تاخیر نمی اندازند

سوره معراج آیه 19-35 ، سوره نور آیه 37 ، سوره عنکبوت آیه 45 ، سوره آل عمران آیه 190 ، سوره ماعون آیه 5

راه های رقت قلب چیست ؟

رقت قلب داریم وضعف قلب ، ممکن است کسی بگوید من در مدت عمرم یک گوسفند را سر نبریده ام یا مرغی را ندیده ام که سر ببرند ، این رقت قلب نیست بلکه ضعف نفس است . زیرا همین شخص که می گوید من تحمل دیدن گوسفند ذبح شده را ندارم وقتی کباب گوسفند را می خورد و بوی کباب به مشام فقرا می رسد بی خیال است و قلبش تکان می خورد و به فکر آن ها نیست . رقت قلب و عاطفه از فضائل انسانی است در حالی که ضعف نفس فضیلت نیست . راهی که انسان با طی آن برابر دستورات الهی خدمتی به خلق خدا انجام می دهد رقت قلب است و آن راهی که با دستورات الهی برابر نیست ، ضعف نفس است .

رقیق القلب بودن این است که انسان وقتی فقیری را دید واقعا متاثر شود ، از قیامت و دوزخ که گفته می شود ، از نابسامانی وضع عده ای واقعا متاثر شود .

راه رقت قلب هم گناه نکردن است . از حضرت علی (ع) روایت شده : چشم ها گرفتار خشکی نمی شوند مگر در اثر قساوت قلب ، و قلب گرفتار قساوت نمی شود مگر در اثر گناه زیاد .بحارالانوار ، ج 70 ،ص 55

توصیه ها ، پرسش ها و پاسخ ها در محضر حضرت آیت الله جوادی آملی دفتر بیستم

قصص القرآن

من سه ماموریت دارم

1-    اِنّما امرتُ اَن اَعبُدَ رَبَّ هذه البلدةِ الّذی حَرَّمَها اللهُ

من مامورم پروردگار این شهر مقدس (و مکه معظم ) را عبادت کنم ، خدایی که این شهر را حرمت نهاده ، این شهر مقدس که تمام افتخار شما و حضورتان در آن خلاصه می شود .

شهر مقدسی که خدا آن را با برکاتش ارزانی داشته ولی شما به جای شکر ، نعمتش را کفران می کنید .شهر مقدسی که حرم امن خدا است و شریفترین نقطه زمین و قدیمی ترین معبد توحید است ، کعبه ای که مطابق بیت العمور در آسمان ها و مسجد ملائکه است .

2-  و اُمِرت ُ ان اکون من المسلمین

من مامورم که از مسلمین باشم . تسلیم مطلق در برابر فرمان پروردگار و نه غیر او که مقام تسلیم بالاتر از مقام رضا است .(سوره نمل آیه 91)

3- وَ اَن اَتلُوَ القُرآنَ

من مامورم قرآن را تلاوت کنم ، از فروغ آن شعله گیرم ، و از چشمه آب حیاتش جرعه ها بنوشم ، و در همه ی برنامه ها بر راهنمایی آن تکیه کنم ، آری این وسیله من است برای رسیدن به آن دو هدف مقدس و مبارزه با هر گونه شرک و انحراف و گمراهی .

و بر تمام جن و انس تا روز قیامت تمام دستوران قرآن را از معارف حق و دستورات آخلاقی و بیان احکام شرعی گوشزد نمایم . ( سوره نمل آیه92)

در فراق دوست

 در فراق دوست

دلم قرار نمی گیرد از فغان ، بی تو

سپندوار ، زکف داده ام عنان ، بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عیش ، لبی تر نکرد جان بی تو

چو آسمان مه آلوده ام ز دلتنگی

پر است سینه ام از اندُه گران بی تو

نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق

سر بهار ندارند ، بلبلان بی تو

لب از حکایت شب های تار می بندم

اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو

از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق

چو ذرّه ام به تکاپوی جاودان بی تو

گزاره ی غم دل را مگر کنم چو «امین»

جدا ز خلق ، به محراب جمکران بی تو

مقام معظم رهبری

هزار و یک چرا

۲ چرا اسلام میان حقوق زنان و مردان فرق گذاشته است ؟

زیرا تفاوت های طبیعی و نفسی میان زنان و مردان وجود دارد . از جمله :

1-     تفاوت های جسمانی : مرد  از نظر جسم ضخیم تر و طویل تر از زن و خشن اللمس و الصوت است و دیرتر رشد می کند ولی زن غالبا معتدل الجسم و از نظر جسم و صورت زیباتر از مرد است و رشد سریعتری نسبت به مرد دارد و دقات (ضربان ) قلب زن سریعتر از مرد است .

2-     تفاوت های نفسی : مرد میل بیشتری به ورزش و شکار و اعمال حرکتی و مبارزه و جنگ دارد و بیشتر از زن قادر برکتمان اسرار می باشد .

3-     تفاوت ها از ناحیه ی مشاعر زن نسبت به مرد و مرد نسبت به زن :

مرد می خواهد که زن تابع او باشد و بر وی تسلط پیدا کند ولی زن می خواهد که بر قلب مرد نفوذ کرده و استیلا پیدا کند و شجاعت و حمایت مرد را از برای خود خواستار است .

حاصل این که بین زن و مرد در کرامت انسانی مساوات می باشد و لازمه آن این است که در حقوق انسانی مساوی باشند ولی به واسطه ی تفاوت های طبیعی میان زن و مرد در جمیع حقوق و تکالیف با هم مساوی و برابر نمی باشد .

باید گفت شریعت مقدس اسلام در کرامت و حرمت اشخاص از نظر دین داری فرقی بین زن و مرد نگذاشته است و می فرماید : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم » . یعنی ای مردم ما شما را از مرد و زن خلق نمودیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا گرامی ترین شما شما با تقواترینتان می باشد .

اما خداوند از نظر خلقت ، طبق مصلحت ، تفاوت هایی را میان زنان و مردان قرار داده است که آن ربطی به تبعیض ندارد .

آیة الله جوادی آملی می فرمایند : در مسائل علمی ، اعتقادی ، اخلاقی و آنچه به کمال انسانی بر گردد بین زن و مرد هیچ فرقی نیست ، ولی در مسائل اجرایی تقسیم کار بین زن و مرد تفاوت هست منتها این تفاوت نقشی در تکامل انسان ندارد .