هزار و یک چرا

۱۲ چرا مومن و انسان خوب تا گناه کند عقوبت می بیند ولی انسان های بد به زودی عقوبت نمی شوند ؟

زیرا خدا خیر مومن را می خواهد لذا تا گناه کرد او را گرفتار می کند تا او را به یاد توبه و استغفار بیاندازد ولی به انسان بد نعمت می دهد تا این که استغفار را فراموش نماید .( علل الشرایع ، ص 561 )

هزار و یک چرا

۱۱ چرا مومن باید بین خوف و رجا باشد ؟

زیرا خداوند هم جهنم و عذاب دارد و هم بهشت و عفو ( گذشت ) ، بنابراین از طرفی باید امید به عفو و بخشش خدا داشت و امید رفتن به بهشت و از طرفی باید ترس از عذاب الهی و رفتن به جهنم داشت .

حضرت لقمان می فرماید : از خدا چنان بیمناک باش که اگر با طاعت جن و انس بر او وارد شوی باز ( برای گناهانی که احیاناً کرده ای ) احتمال عذاب دهی ، و به رحمتش چنان امیدوار باش که اگر با گناه جن و انس وارد شوی چشم امید داشته باشی . ( تحف العقول ، ص 437 )

امام صادق (ع) می فرمایند : هیچ مومنی نیست جز این که در قلبش دو نور است : نور ترس ، و نور امید ، و اگر هر یک را وزن کنند از دیگری فزون تر نباشد . (تحف العقول ، ص 437 )

هزار و یک چرا

۱۰ چرا قلب انسان قسیّ ( سخت ) می شود ؟

علل و اسبابی دارد از جمله :

1-    پرخوری

2-    ثروت

3-    نگاه به بخیل کردن

4-    ترک یاد خدا

5-    گناه زیاد

زیاد سخن گفتن در امور مادی

هزار و یک چرا

۹ چرا در نهج البلاغه آمده که « زنان ناقص الایمان و ناقص العقول » هستند؟

باید گفت که فرمایش حضرت علی (ع) نسبت به نقصان ایمان و عقول زنان ، در پی قضایا و حوادث تاریخی خاصی در آمده است . وقتی حضرت از جنگ جمل فارغ شدند زنان را مذمت نمودند و این ذمّ در روایت ، تحقیر زن نیست بلکه در حقیقت ذمّ و تحقیر مردانی ( طلحه و زبیر ) است که تحت تاثیر زن ( عایشه ) قرار گرفتند و عقل خویش را به دست زنان دادند . و شاید سرزنش زنان در روایت به خاطر آن باشد که چون زن از بزرگترین مظاهر دنیا بوده و افرادی دل به آن ها بسته اند لذا مورد مذمت قرار گرفته اند . و شاید روایاتی که زنان را مذمت می کند قصدشان متنبه کردن زنان و بیدار کردن آن ها باشد تا شان و منزلت خویش را بشناسند . به طور خلاصه مذمت زنان در روایات به خاطر این نیست که زنان را تحقیر و شخصیت انان را بکاهند بلکه آن مذمت به خاطر اسباب و عللی است ک بیان گردید .

در واقع این حدیث نمی خواهد بگوید که زنان در ایمان نقصان و کمبودی دارند چون محروم ماندن موقت آن ها از عبادت ( در ایام حیض و نفاس ) قابل جبران است و دیگر این که این محروم ماندن آن ها یک حکمت الهی دارد . از طرفی آن ها چون قبل از مردان ، بالغ و مکلف می شوند در حقیقت یک نوع شرفی برای آن ها حساب می شود تا در محضر الهی حضور یابند بنابراین نقصان عبادت زنان و ایمان آن ها به معنای مذمت و عیب گیری از آن ها نمی باشد و فرمایش امام علی (ع) ناظر به این نیست که طبیعت زنان قابل مذمت است بلکه به خاطر وقایع تاریخی و حسب شرایط و علل و اسباب خاصی است .

هزار و یک چرا

۸ چرا اسلام حجاب را بر زنان واجب کرده است ؟

قرآن مجید در خصوص مساله حجاب ، عدم مزاحمت و آزار از ناحیه ی عناصر ناصالح را جزء فلسفه حجاب برشمرده است . بیان قرآن این چنین است « ذلِکَ اَدنی ان لا یُعرَفنَ فَلا یُوذَینَ » یعنی مراعات حجاب ، باعث شناخته نشدن آنان است و در نتیجه مورد آزار قرار نمی گیرند . زیرا حجاب ، بهترین حافظ و حصاری است که زن را از خطر بیگانه حفظ می کند و زن بی حجاب همچون میوه ی درختی است که شاخه ی آن از دیوار باغ به بیرون آویزان است و هر رهگذری به سوی آن دست دراز می کند یا مانند گلی است که هر کسی به چیدن آن تمایل دارد . وجود حجاب باعث می شود از نظر خانوداگی روابط افراد خانواده تحکیم بیشتری پیدا نموده و صمیمیت کامل بین زوجین برقرار شود و اگر زن در صدف حجاب پیچیده نشود ، دامان پاک عفت او از نامحرمان و بلهوسان مصون نبوده و به خطر گناه می افتد بنابراین حجاب برای زن محدودیت نیست بلکه مصونیت از زهر ها و ضربه های شیطانی است و از نظر اجتماعی نیز موجب حفظ و استیفاء نیروی کار و فعالیت اجتماع و افزایش بهداشت روانی اجتماع گردد و در نهایت حجاب سبب فزونی ارزش زن در برابر مرد می شود .

حجاب سبب مصون ماندن خود و خانواده و حفظ شخصیت زن و جلوگیری از فحشا و امراض روانی و ... می شود تا میوه ای پوست بر تن دارد مدت های زیادی دوام خواهد آورد ولی وقتی پوست آن گرفته شد بیش از دقایقی دوام نخواهد داشت . حجاب هم مانند پوست میوه ای است که حافظ تازگی و سلامت زنان است . حجاب برای زنان مانند صدفی است که گوهر وجودش را از گزند خطرها و آسیب ها در برابر نامحرمان و بیگانگان مصونیت بخشیده و بیمه اش می نماید و به جامعه خصوصا جوانان آرامش می بخشد و مانع هر گونه گسترش فساد و گرایش به فحشا می شود .

پوشیده بودن رنان در جامعه نه تنها موجب تقویت بنیان خانواده است بلکه سبب حفظ ارزش زن و جلوگیری از ابتذال و تباهی او نیز می شود . باید دانست که بیماری های تناسلی ، دختر ربایی ، خودکشی ، مد پرستی ، تزلزل و تلاشی نظام خانواده و انحرافات جنسی ، محصول بی حجابی می باشد .

هزار و یک چرا

۷ چرا دیه ی زن ، نصف دیه مرد است ؟

باید توجه داشت که قیمت انسان به جسم و خون او نیست و به همین جهت میان دیه ی مرجع تقلید و یک کارگر تفاوتی نیست . بلکه دیه در قبال جسم ( نه روح ) می باشد . بنابراین اولاً – قیمت انسان به روح و عقل اوست . و ثانیاً – اختلاف دیه مرد با زن در اسلام به خاطر علل و اسبابی است از جمله این که : جسم مرد قوی تر از جسم زن است و نفقه ی اهل و عیال خود را می دهد و متحمل اقتصاد خانواده است .

دیه ، ارزش حساب نمی شود و اینکه گفته شود چون دیه ی زن نصف مرد است بنابراین ارزش زن نصف مرد است ، اشتباه است . بلکه به قول آیت الله جوادی عظمت و ارزش انسان به کرامت های ملکوتی اوست که در این جهت بین مرد و زن تفاوتی نیست . اگر دیه را معیار ارزش قرار دهیم باید به طور مثال دیه ی مرجع تقلید ، خیلی بیشتر از دیه مقلد او باشد و حال اینکه این چنین نیست .

هزار و یک چرا

۶ چرا ارث زن ، نصف مرد است ؟

زیرا زنان هم مهر و هم نفقه را می گیرند درحالی که مردان هم باید مهر زنان را بدهند و هم نفقه ی آن ها را .

امام صادق (ع) می فرماید :

زیرا بر مردان نفقه و عالقه و جهاد و غیر آن ها واجب است لذا خداوند سهم آنان را از ارث دو سهم و سهم زنان را از ارث یک سهم قرار داده است . ( عشرون سوالاً و شبهة حول المراة ، ص 53-54 )

ارث زن در همه جا نصف مرد نیست . گاه ارث زن و مرد مساوی است . مثل پدر و مادر و هم چنین خواهر و برادر مادری انسان .

از طرف دیگر ذات اقدس اله اگر در جایی ارث مرد را بیشتر از زن قرار داد ، در بخش های دیگر ، مرد را مسئول امور مالی قرار داد و حقوقی را از طرف زن بر مرد واجب گردانید . ( آیت الله جوادی از ره توشه ص 239 سال 1380 )

علت آن که ارث مرد دو برابر زن است چون وظایفی بر عهده مردان گذارده شد که با توجه به آن نیمی از درآمد مردان عملاً خرج زنان می شود در حا لی که بر عهده زنان چیزی گذارده نشده است . مرد باید هزینه زندگی همسر خود را طبق نیازمندی او از مسکن و پوشاک و خوراک و سایر لوازم بپردازد ، و هزینه زندگی فرزندان خردسال نیز بر عهده ی اوست در حالی که بر عهده زنان چیزی نیست . بنابراین یک زن می تواند تمام سهم ارث خود را پس انداز کند درحالی که مرد ناچار است آن را برای خود و همسر و فرزندان خرج نماید و نتیجه ی آن عملاً چنین می شود که نیمی از درآمد مرد برای زن خرج می شود و نیمی برای خودش ، در حالی که سهم زن همچنان به حال خود باقی می ماند . ( تفسیر نمونه ج 3 ص 290 )

امام صادق (ع) می فرمایند :زیرا برای زن صداق قرار داده شده ( لذا از این راه جبران می شود ) .

امام رضا (ع) می فرماید : زیرا هنگامی که زن ازدواج کرد مهریه و صداق می گیرد ولی مرد باید مهریه و صداق بدهد .

امام صادق (ع) می فرماید : زیرا بر مردان عاقله و نفقه و جهاد و ... است لذا آن ها دو سهم زنان که نه بر آن ها عاقله است نه نفقه و نه جهاد یک سهم برایشان قرار داده شده است . ( علل الشرایع ص 570 )

هزار و یک چرا

۵ چرا قرآن در بحث ارث ، دختر را محور قرار داده است ؟

محور بودن دختر در بیان سهم ، شاید برای جبران بی توجهی به دختر باشد لذا به جای آن که قرآن بگوید سهم دختر نصف پسر است گفته است سهم پسر دو برابر سهم دختر می باشد .

تفسیر نور ، ج 2 ، ص 289  

هزار و یک چرا

۴ چرا در میان 124 هزار پیامبر و 12 امام ، یک نفر زن وجود ندارد ؟

برای این است که نبوت و رسالت و امامت کارهای اجرایی دارد و خصوصیات بدنی و جسمی مرد ها به گونه ای است که کارهای اجرایی را بهتر انجام می دهند .

همان گونه که آیت الله جوادی آملی می فرماید : کمال انسان در آن است که « وَلِیُّ اللهِ » بشود و این مقام ، اختصاص به مرد یا زن ندارد .

ره توشه ص240 سال 1380

هزار و یک چرا

۳ چرا قرآن زنان را به عنوان لباس مردان و مردان را به عنوان لباس زنان قرار داده است ؟

عللی دارد من جمله :

1- لباس باید در طرح و رنگ و جنس ، مناسب انسان باشد ، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر و فرهنگ و شخصیت انسان باشد .

2- دوری از لباس ، مایه ی رسوایی است دوری از ادواج و همسر نیز سبب انحراف و رسوایی انسان می گردد .

3- انسان باید لباس خود را از آلودگی حفظ کند ، هر یک از دو همسر نیز باید دیگری را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید .

4- در هوای سرد لباس ضخیم و در هوای گرم لباس نازک استفاده می شود ، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با نیاز روحی طرف مقابل تنظیم کند .

تفسیر نور ج 1 ص 295

بعض از علل دیگر عبارتند از :

1- لباس برای انسان ویژگی دارد و نیاز مبرم انسان را به لباس همانند ازدوج معرفی می نماید آن هم ازدواج که نصف ( یکدست لباس ) برای مرد و نصف (یکدست لباس ) برای زن و هر دو نیازمند لباس و نیازمند یکدیگر هستند .

2- لباس آلوده پوشنده را آلوده می کند .

3- وجود لباس برای مرد تن دیگری را نمی رساند یا زن را دو نفره نشان نمی دهد یعنی زن و شوهر باید حکم دو روح در یک تن را داشته باشند .

4- مرد باید عیب پوش زن و زن باید عیب پوش مرد باشد چنانکه لباس عیب پوش است

5- این که مرد لباس زن و زن لباس مرد یعنی کدام مردی لباس خدمتکار پوشد و کدام زنی لباس نوکر ؟پس مرد حق ندارد به چشم کلفتی به زن و زن هم حق ندارد به چشم نوکری به مرد نگاه کند .

6- محرم اسرار و نزدیک ترین پیز باید برای مرد زنش و برای زن مردش باشد و لباس است که محرم داخل خود می باشد .

7- در انتخاب لباس دقت می شود پس در انتخاب همسر هم باید دقت شود .

8- همان طور که لباس در همه حال مانند خوشی و ناراحتی با انسان است زن و مرد هم در همه حال باید با هم باشند .

9- زیبایی لباس را هم مرد دوست دارد و هم زن .

10- لباس هم سر را می پوشاند و هم بدن را و کسی بر آن نمی نشیند و پا بر آن نمی گذارد پس زن و شور نباید یکدیگر را تحقیر کنند .

11- همان طور که انواع لباس ها دارای زیبندگی هستند زنان و مردان هم چنین هستند

12- همان گونه که در قصه ی حضرت یوسف لباس او نقش های مختلفی داشت (خون آلوده کردن آن و پاره پاره شده آن توسط زلیخا و بینا کردن چشم یعقوب ) زن و مرد هم نسبت به یکدیگر مانند لباس نقش های مختلفی دارند .

ازدواج مکتب انسان سازی ج 1 ص 139

هزار و یک چرا

۲ چرا اسلام میان حقوق زنان و مردان فرق گذاشته است ؟

زیرا تفاوت های طبیعی و نفسی میان زنان و مردان وجود دارد . از جمله :

1-     تفاوت های جسمانی : مرد  از نظر جسم ضخیم تر و طویل تر از زن و خشن اللمس و الصوت است و دیرتر رشد می کند ولی زن غالبا معتدل الجسم و از نظر جسم و صورت زیباتر از مرد است و رشد سریعتری نسبت به مرد دارد و دقات (ضربان ) قلب زن سریعتر از مرد است .

2-     تفاوت های نفسی : مرد میل بیشتری به ورزش و شکار و اعمال حرکتی و مبارزه و جنگ دارد و بیشتر از زن قادر برکتمان اسرار می باشد .

3-     تفاوت ها از ناحیه ی مشاعر زن نسبت به مرد و مرد نسبت به زن :

مرد می خواهد که زن تابع او باشد و بر وی تسلط پیدا کند ولی زن می خواهد که بر قلب مرد نفوذ کرده و استیلا پیدا کند و شجاعت و حمایت مرد را از برای خود خواستار است .

حاصل این که بین زن و مرد در کرامت انسانی مساوات می باشد و لازمه آن این است که در حقوق انسانی مساوی باشند ولی به واسطه ی تفاوت های طبیعی میان زن و مرد در جمیع حقوق و تکالیف با هم مساوی و برابر نمی باشد .

باید گفت شریعت مقدس اسلام در کرامت و حرمت اشخاص از نظر دین داری فرقی بین زن و مرد نگذاشته است و می فرماید : « یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عندالله اتقیکم » . یعنی ای مردم ما شما را از مرد و زن خلق نمودیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید همانا گرامی ترین شما شما با تقواترینتان می باشد .

اما خداوند از نظر خلقت ، طبق مصلحت ، تفاوت هایی را میان زنان و مردان قرار داده است که آن ربطی به تبعیض ندارد .

آیة الله جوادی آملی می فرمایند : در مسائل علمی ، اعتقادی ، اخلاقی و آنچه به کمال انسانی بر گردد بین زن و مرد هیچ فرقی نیست ، ولی در مسائل اجرایی تقسیم کار بین زن و مرد تفاوت هست منتها این تفاوت نقشی در تکامل انسان ندارد .

هزار و یک چرا

۱ از پیامبر(ص) روایت شده که دنیا زندان مومن و بهشت کافر است .

یه روز یه یهودی از امام حسن مجتبی (ع) سوال میکنه :اگه طبق گفته پیامبر دنیا زندان مومن و بهشت کافره پس چرا گاهی اوقات خلاف این دیده میشه و مومن در دنیا در خوشی و راحتیه ولی کافر در عذاب و گرفتاری ؟

امام حسن ( ع ) جواب میده : اگه آنچه رو که خدا در بهشت برای ما مهیا کرده و آنچه رو که برای تو در جهنم آماده کرده می دیدی ، می دونستی که این دنیا زندان ما و بهشت توست .

برگرفته از کتاب هزار و یک چرا - علی سالک