آرزوهاى طولانى !
قال على ( عليه السلام ) :
ما اَطالَ اَحَدٌ الاَْمَلَ اِلاّ نَسِىَ الاَْجَلَ و اَساءَ الْعَمَلَ (غرر الحكم و درر الكلم ، جلد 6 ، صفحه 101 ، حديث 9676 )
هيچ انسانى آرزوهاى خود را طولانى نمى كند ، مگر اين كه مرگ را فراموش مى كند و اعمال او بد مى شود .
شرح و تفسير
آرى آرزوهاى دور و دراز ، انسان را گرفتار سوء رفتار و قبح اعمال مى كند . در زبان عرب دو لغت به معناى اميد و آرزوست ; يكى « رجاء » و ديگرى « أمَل » است ، اوّلى بار مثبت دارد و منظور از آن اميد و آرزوى سازنده است ، ولى « اَمَل » گاه بار منفى دارد و به معنى آرزوهاى غيرسازنده است . ظاهراً در فارسى « اميد » معادل « رجاء » و « آرزو » معادل « امل » است . حضرت على ( عليه السلام ) در اين روايت پرمعنى به يكى از جنبه هاى منفى « أمل » مى پردازد و تأثير سوء آن را در اعمال انسان گوشزد مى نمايد .
سؤال : راستى چرا « آرزوهاى طولانى » اين قدر بد است ؟
پاسخ : خاصيّت زرق و برق مادّى دنيا اين است كه از دور جاذبه قوى دارد ، امّا وقتى انسان به نزديك آن مى رسد به آن عادت مى كند و جاذبه خود را از دست مى دهد . مانند موادّ مخدّر كه افراد قبل از رسيدن به آن برايشان جاذبه دارد ، امّا وقتى معتاد شدند ديگر جذبه اى براى آن ها ندارد . و بايد مرتّباً مقدار آن را افزايش دهند تا در كام مرگ فرو روند .
شخصى كه اجاره نشين است و از مشكلات آن رنج مى برد آرزو مى كند كه خانه اى ملكى ، هر چند كوچك نصيبش شود و اين برايش فوق العاده جاذبه دارد ، امّا هنگامى كه به آن مى رسد ، پس از مدّت كوتاهى برايش عادى مى شود و آرزوى خانه اى بزرگ تر با امكانات بيش تر مى كند ، امّا به آن هم قانع نيست و هر روز در فكر منزل مرفّه ترى است .
هفت اقليم ار بگيرد پادشاه *** همچنان در بند اقليمى دگر !
بنابراين آرزوها مرز و پايانى ندارد ، بدين جهت اگر انسان بخواهد به آرزوهاى خويش برسد بايد تمام نيرويش را صرف رسيدن به آن نمايد و طبيعى است كه ديگر وقت و نيرويى ندارد كه صرف جهان آخرت نمايد . بدين جهت در احاديث معصومين آرزوهاى طولانى مذمّت گرديده و موجب فراموش كردن آخرت شمرده شده است(در روايتى از امام على ( عليه السلام ) مى خوانيم : « طُولُ الاَْمَلِ يُنْسِى الاْخِرَةَ ، آرزوهاى طولانى سبب فراموشى آخرت است » . " اخلاق در قرآن، جلد سوم ، صفحه 188 " ) .
اين مطلب را نيز در نظر داشته باشيم كه زيادى نعمت ، كه معمولا آرزوهاى طولانى در راستاى تحصيل آن است ، در بسيارى از موارد مايه بدبختى است ! حضرت رسول ( صلى الله عليه وآله ) از بيابانى عبور مى كردند ، فرمود : برويد مقدارى شير بياوريد و پول آن را هم به صاحب حيوان بدهيد . صاحب آن حيوان از دادن شير به پيامبر( صلى الله عليه وآله ) امتناع ورزيد ! پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) دعا كرد كه اموالش زياد شود ! از آن جا گذشتند و به شبان ديگرى رسيدند و همان تقاضا را مطرح كردند . آن شبان ادب كرد و به سرعت مقدارى شير در اختيار پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) و همراهان قرار داد . حضرت دست به دعا برداشت و فرمود : خدايا ! به اندازه كفاف و عفاف به او نعمت ارزانى دار ! اصحاب از تفاوت اين دو دعا ، براى آن دو نفر پرسيدند ؟ حضرت فرمود : زيادى نعمت براى شخص اوّل مايه رنج و عذاب است ( بحار الانوار ، جلد 69 ، صفحه 61 ، حديث 4 ) .