در فراق دوست
در فراق دوست
دلم قرار نمی گیرد از فغان ، بی تو
سپندوار ، زکف داده ام عنان ، بی تو
ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ
ز جام عیش ، لبی تر نکرد جان بی تو
چو آسمان مه آلوده ام ز دلتنگی
پر است سینه ام از اندُه گران بی تو
نسیم صبح نمی آورد ترانه ی شوق
سر بهار ندارند ، بلبلان بی تو
لب از حکایت شب های تار می بندم
اگر امان دهدم چشم خونفشان بی تو
از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق
چو ذرّه ام به تکاپوی جاودان بی تو
گزاره ی غم دل را مگر کنم چو «امین»
جدا ز خلق ، به محراب جمکران بی تو
مقام معظم رهبری

+ نوشته شده در شنبه نهم مهر ۱۳۹۰ ساعت 11:36 توسط میقات
|