قال على ( عليه السلام ) :

لِرَجُل سَأَلَهُ اَنْ يَعِظَهُ : لا تَكُنْ مِمَّنْ يَرْجُوا الاْخِرَةَ بِغَيْرِ الْعَمَلِ ، وَ يُرَجِّي التَّوْبَةَ بِطُولِ الاَْمَلِ ، يَقُولُ فِى الدُّنْيا بِقَوْلِ الزّاهِدينَ وَ يَعْمَلُ فِيها بِعَمَلِ الرّاغِبينَ ( نهج البلاغه ، كلمات قصار ، شماره 150 )

حضرت در اجابت درخواست شخصى كه از او نصيحت خواست ، فرمود : از كسانى مباش كه آخرت را بدون انجام اعمال صالح مى خواهند ، و توبه را با آرزوهاى دراز تأخير مى اندازند ، و درباره دنيا همچون زاهدان سخن مى گويند ، ولى همچون دنياپرستان عمل مى كنند .

شرح و تفسير

به راستى سخنان حضرت على ( عليه السلام ) معجزه آسا است و اين جمله از درخشان ترين آن ها است . در اين جمله سه دستور مهمّ ، كه خير دنيا و آخرت فرد و جامعه در آن نهفته ، آمده است . توجّه كنيد :

1-    بهشت را به بهانه نمى دهند ، و تنها سخن گفتن ، بدون عمل ، نجات بخش انسان نخواهد بود . تنها ادّعاى عشق به دين و ولايت و پيشوايان دين ، گره اى از مشكلات ما باز نخواهد كرد و با لقلقه زبان بدون عمل ، اميدى به آسودگى و راحتى در جهان آخرت نخواهد بود . ادّعاى دوستى و ولايت اهل البيت ( عليهم السلام ) زمانى كارساز است كه مجموعه اى از اعمال صالح و نيك به همراه داشته باشيم ، تا اگر مرتكب لغزش ها و خطاهايى شده باشيم ، ولايت و شفاعت و مانند آن ، لغزش ها و خطاها را جبران كند . در ضمن از مباحث فوق روشن مى شود مدعيان عشق به خاندان پيامبر ( عليهم السلام ) كه هيچ توشه اى از اعمال صالح ندارند چقدر در اشتباهند .

2-    توبه و بازگشت به سوى خداوند با آرزوهاى طولانى سازگار نيست . مخصوصاً كه انسان از آينده خود هيچ اطّلاعى ندارد و زمان مرگ خود را نمى داند . كسى كه نمى داند يك لحظه ديگر زنده است يا مرده ، چگونه آرزوهاى طولانى دارد ؟! و شخصى كه آرزوهاى طولانى دارد چگونه مى تواند توبه كند ؟! أجل زنگ خطر و داروى مهمّى براى درمان اين درد است . هنگامى كه اجل حضرت سليمان ( عليه السلام ) مى رسد حتّى اجازه نشستن به او داده نمى شود و در حال ايستاده قبض روح مى گردد ! ( تفسير نمونه ، جلد 18 ، صفحه 44 . و تاريخ انبياء ، صفحه 197 ) بنابراين نبايد با آرزوهاى طولانى توبه را به تأخير بيندازيم .

3-    سومين موعظه حضرت اين است : از كسانى كه بين گفتار و عملشان تفاوت وجود دارد مباش ! كسانى كه به هنگام سخن گفتن آن چنان در مورد دنيا سخن مى گويند كه گويا تارك و زاهد دنيا هستند ، ولى در مقام عمل كاملا وابسته و حريص بر دنيا مى باشند . سعى كن سخن و عملت هماهنگ باشد .

واى به حال من ، اگر از عشق على دم مى زنم ، امّا عملم هماهنگ با معاويه هاست ! سخن از معنويّت و خداپرستى و روحانيّت مى گويم ، ولى غرق در مادّى گرايى و تجمّل پرستى مى باشم !

راغبين به دنيا چه كسانى هستند ؟ آن ها كسانى هستند كه در سر دو راهى ها پشت به خدا و رو به دنيا مى كنند .

مردم هنگامى كه بر سر دو راهى قرار مى گيرند ، چند دسته اند :

نخست ، افرادى كه بى قيد و شرط راه دنيا را برگزيده و به خدا پشت مى كنند .

دوم ، گروهى كه عكس گروه اوّل عمل مى كنند و راه آخرت را در پيش مى گيرند .

و گروه سوم ، انسان هاى شكّاك و متحيّرند ، اشخاصى همچون عمر ابن سعد كه هم طالب ملك رى به قيمت شهيد كردن امام حسين ( عليه السلام )مى باشند و هم خواهان بهشت برين ، و در جنگ عقل و نفس امّاره بالاخره عقل آن ها مغلوب مى گردد ! بايد با اين معيار خود را بسنجيم ، تا معلوم شود كه از چه گروهى هستيم .