حکمتی از نهج البلاغه
مردی از امام علی علیه السلام تقاضای اندرز کرد ، امام فرمودند :
از کسانی مباش که :
1- مخالف با وضع عملكردشان، به آخرت اميدوارند
2- توبه را به خيال رسيدن به آرزوهاي دراز خود به تاخير مي اندازند.
3- در دنيا مانند زاهدان سخن مي گويند، اما طبق راه دنياپرستان عمل مي كنند.
4- اگر از نعمت ها و خوشي هاي دنيا به او برسد سير نمي شود و اگر از آنها منع شود به آنچه دارد قناعت نمي كند.
5- شكرگزار آنچه دارد نيست (آنها را در راه خدا صرف نمي كند) اما (باز) مي خواهد داشته باشد.
6- ديگران را نهي مي كند (در ذهن يا به زبان) اما خود را از نهي شده ها نهي نمي كند.
7- به فرمانبرداري امر مي كند (در ذهن يا به زبان) اما خود فرمان نمي برد.
8- صالحان را دوست دارد اما رفتارشان را ندارد
9- از گناهكاران بدش مي آيد اما خودش از آنهاست.
10- مردن را دوست ندارد چون گناهانش زياد است، (با اين حال) بر آنچه باعث كراهتش از مرگ شده (گناه) پافشاري دارد.
11- اگر بيمار شود پشيمان مي شود و اگر صحيح و سالم باشد سرگرم خوشگذراني مي شود.
12- هنگامي كه مشكل ندارد خودش را مي ستايد، مغرور است و زماني كه در مشكل است نا اميد و مايوس است.
13- اگر مشكل به او برسد، خدا را به زاري مي خواند و اگر به گشايش دست يافت مغرورانه از خدا روي گردان مي شود.
14- در شك ها و شبهات از نفسش پيروي مي كند اما در آنچه تعيّن و یقین دارد حريف نفسش نمي شود.
15- نگران است بر آنهايي كه گناهشان از او كمتر است و به بيش از آنچه عمل كرده اميدوار است.
16- اگر بي نياز گردد مست و مغرور مي شود و اگر نيازمند باشد مايوس و سست مي شود.
17- در انجام اعمالش كوتاهي مي ورزد اما در آنچه مي خواهد زياده روي مي كند.
18- وقتي در برابر شهوت قرار مي گيرد، گناه را انتخاب مي كند و توبه را به آينده واگذار مي كند.
19- اگر به او رنجي رسد راه ملت را وا مي گذارد.
20- عبرت آموزی را مطرح مي كند اما خود عبرت نمي گيرد
21- در پند دادن مبالغه مي كند اما پندها را به كار نمي گيرد.
22- گفتار نيك زيادي دارد اما كردار نيكش اندك است.
23- براي رسيدن به آنچه نابود مي شود رقابت مي كند در حالي كه براي آنچه باقي است كوتاهي مي كند.
24- سود را زيان و زيان را سود مي پندارد.
25- از مرگ (كه قطعا به او ميرسد) هراسناك است اما فرصت (جبران) را از دست مي دهد.
26- گناهاني را كه براي بقيه بزرگ مي بيند براي خودش كوچك مي بيند
27- طاعت هايي كه براي خود خوب و بزرگ مي داند براي بقيه كوچك و ناچيز مي داند. پس او (پيش خودش) ديگران را سرزنش مي كند و خودش را مي ستايد.
28- خوشگذراني با ثروتمندان را بيش از ياد خدا با مستمندان دوست دارد.
29- در جهت خود و ضد ديگران حكم مي كند اما هرگز ضد جهت خود و در سمت ديگران حكم نخواهد كرد.
30- ديگران را هدايت مي كند اما خودش را گمراه می کند.
31- ديگران او را اطاعت مي كنند اما او مخالفت می ورزد.
32- حق خود را به تمام مي گيرد اما حق ديگران را رعايت نمي كند.
33- از خلق خدا مي ترسد اما از (عقاب) خدا نمي ترسد.
سيد رضي پس از آوردن اين حكمت گفته است: اگر در اين نهج البلاغه جز اين سخن وجود نداشت، كافي مي بود همين سخن كه پندي ارزشمند و حكمتي رسا و روشنگر براي رهروان و عبرت آموز براي ناظر انديشه كننده است...